طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

طاها پسر ، ثمره عشق امير و نازیلا

عکس های آتلیه

عزيز مامان، تو اين پست هم عکس هايی که باهم رفتيم آتليه و شما ژست گرفتی تا چندتا عکس خوشگل ازت بگيريم رو ميذارم، پسر خوشتيپ مامان.   10 روزگی 4 ماهگی 7 ماهگی 11 ماهگی   نوروز 94 عکس ها ی آتلیه تولد دو سالگی نوروز سال 1395  طاهای دو سال و نیمه به همراه مامان و بابا عکس های سه سالگی نور چشم مامان و بابا   عکسهای تولد چهارسالگی!           ...
10 مهر 1393

آش دندونی

بعد از نیش زدن مرواریدهای خوشگلت اولین بار که رفتیم ارومیه مادرجون و پدر جون زحمت تهیه و تدارک آش دندونی رو کشیدن، و هممون با هم بردیم پخش کردیم بین فامیل اونها هم همه زحمت کشیدن برای تبریک برات کادوهای خوشگل گرفتن، دستشون‌درد نکنه اینم عکس آش دندونی خوشگلت ...
10 مهر 1393

تولدهای ماهیانه سال اول و تولد سال اول

مامان و بابا از همون اول برات جشن تولد ميگرفتن، سال اول، روز دوم هر ماه جشن تولد ماهيانه ميگرفتيم و آخرش هم که تولد يک سالگی کل پسرمون تولد 0 ماهگی، بدو تولد تولد یک ماهگی در ارومیه خونه ددی و مادرحون، کادو هم یه جفت پاپوش خوشگل دادن بهت تولد دو ماهگی، دختر دایی پریسا مهمونمون بودن  تولد سه ماهگی گل پسرم تولد چهار ماهگی نعمت خدا تولد 5 ماهگی شازده پسرم تولد 6 ماهگی امید مامان تولد 7 ماهگی، که مصادف بود با روز دوم عیدنوروز، خونه آقاجون اینها بودیم مادرحون و ددی و خاله ثنا و مبینا اومدن، خاله سخرناز اینها هم بودن کلی زدیم و رقصیدیم تولد 8 ماهگ...
10 مهر 1393

مراسم نامگذاری

عزیزم ما تو ارومیه ( نمیدونم شاید شهرهای دیگه هم این رسم رو داشته باشن) یه رسمی داریم که روز دهم بعد از تولد هم نی نی رو میبرن حموم و جشن میگیرن و مهمون دعوت میکنن و هم اینکه پدربزرگهای نی نی تو گوشش اذان و اقامه میخونن و اسمش رو میگن.  ...
8 مهر 1393

اولین ها

شازده پسرم میخوام اینجا از اولین اتفاق ها و توانایی های زندگیت عکس و خاطره بذارم   اولین لحظه زمینی شد فرشته آسمونی من آقا طاها بعد از اولین حموم اولین سفرت به ارومیه در 14 روزگی  گل پسرم شما اینجا برای اولین بار تو سن 3 ماه و 8 روزگی تونستی غلت بزنی رو شکم مبارک! داستانش هم از این قرار که شما آبله مرغون گرفته بودی و رفته بودیم دکتر، از بیرون که اومدیم شما پیژامه رو پات کردی و شروع کردی به غلت زدن و هنرنمایی عزیزم اینجا هم اولین بار موهای طلایی و خوشگلت رو خاله جون من ( خاله فریده) کوتاه کردن، خیلیییی ماه شدی مامان قربونت بره شاه پسرم اینجا هم برای اولین بار سه نفری رفتیم پارک ج...
8 مهر 1393

بدون شرح !!!

  16 ماهگی! 17 ماهگی! 17 ماهگی خونه دایی ایرج که ما به این روز انداختیمش! 17 ماهگی روز برگشت از  سفر ارومیه و حال روز ما! 18 ماهگییییی وای وای وای! 19 ماهگی، محوطه پاساژ بوستان پاتوق همیشگیمون اینم از 20 ماهگی آقا پسرم تو پارک محلمون که صبحها دوتایی مادر و پسر میریم و خوش میگذرونیم ...
23 ارديبهشت 1393
1